کلبه تنهایی رویا

 
درباره وبلاگ

 

موضوعات

 

آخرين نوشته ها

 

نويسندگان

 

پيوند ها

 

آرشيو مطالب

 

پيوندهاي روزانه

 

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 222
بازدید کل : 192696
تعداد مطالب : 544
تعداد نظرات : 69
تعداد آنلاین : 1



Alternative content




 
دیوانه ام میکند

دیــوانـــه ام مــی کــنــد
فــکــر ایــنــکـــه
زنــده زنــده نــیــمــی از مــن را از مــن جـدا کـنـنـد
لـطـفــا …
تــا زنـده ام بـــــــــــــمان


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



شانه ات کو

ساکار

شانه ات کو؟
دنیایم باز به هم ریخته…


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



حواس تنهایی

hiss

هیس…
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
باتو بودن
پرت کرده ام…بگو کسی حرفی نزند…
بگذار
لحظه ای آرام بگیرم…


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تنهایی من

ساکار

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



صدای پای تو

ساکار

صدای قــلــــب نیست …
صدای پای تو است که شب ها در سینه ام می دوی ….!!
کافیست کمی خسته شوی …..
کافیست کمی بایستی


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



قلب من

اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری…
هیچ صدایی نخواهی شنید …
قلـــــــــــــــــبِ مـــــــــــــــــن طاقت این همه خوشبختی رو نداره….


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



دلم.....

 

دِلـَـــــمــ ؛

گـ ـاهے میــگیـــ ـرَد !

گـ ـاهے میــ ـسوزَد !

و حَتے گــ ـاهے ،

گــ ـاهے نـَ ـه خیــلے وَقتـــ هـآ

امیـــ ـشِکَند !

امــ ـا هَنـــــ ـوز مے تَپـــَــد به خـُدا

 


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



بعضی وقتا

بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه…
محکم بغلت کنه…
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه: ” دیوونه من که باهاتم “


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



بی شک

بی شک آغوش تو
از عجایب دنیاست
واردش که می شوم زمان بی معنا می شود
هیچ بعدی ندارد
بی آنکه نفس بکشم ،روحم تازه می شود …


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



هیس

هیــــــــــــــــــــــــــس!
ساکت!
یه کف مرتب به افتخارش …!
چه با احساس منو گذاشت و رفت …


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



بخدا این دله....

ببـــیــــــن

این اسمش دلــــــه !

اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی

اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه …

میشد مغــــــــز !

دلـــــه ..

نمی فهمــــــه … !

خواستم اطلاع بدم.. .


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



همین برایم بس است

چقدر کم توقع شده ام

نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را..

همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست

مرا به آرامش می رساند….

حتی اصطحکاک سایه هایمان…


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



ساده دوستم بدار

ساده دوستم داشته باش

خود را درگیر

پیچ وخم زندگی نکن

من تو را همین جور ساده

دوست می دارم…

 


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



خواب .....

هنوز هم ، حوالی خواب های

شبانه ام پرسه میزنی

 لعنتی !!

 دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر

بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……

 


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



خود کشی

خـــودکــشی کـــارِ آسونــیه. . . اگــه مــردی زنـــدگی کُـــن. . .

ســـیگارش را مــی گــذارد زیــر لبــش و مـــی گــوید:

آتـــیش داری؟!

جــواب مــیدم:

تــوی جــیــبــم کــه نــه. . .

تـــو”دلــــم“چـــرا. . .

بــه کــارت مــی آیــد؟؟؟

 


دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



میترسم ان دنیا پدرم را پیدا نکنم

مادر

 

ازمرگ نمی ترسم
من فقط نگرانم
که در شلوغی آن دنیا
  پدرم را پیدا نکنم


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



سنگ تمام

ساکار

 

آدم هــا بـرای هــم سنگ تمــام مـی گذارنــد،
امــا نـه وقتــی کــه در میانشــان هســتی،
نــــــــه..،
آنجــا کــه در میــان خـاک خوابیــدی،
“سنـــگِ تمــام” را میگذارنـد و مــی رونــد….


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



بر عکس خودت

ساکار

 

عکس تو
بر عکس تو
مدام
در آغوش من است …


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



درهای بی دستگیره

ساکار

من که از اینجا
نمی روم . . .
تو هم که هیچوقت نمی آیی !
میخواهم بدهم درهای بی دستگیره بسازند
برای این خانه . .


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



بی اعتمادم

ساکار

آنقدر به مردم این زمانه
بی اعتمادم که میترسم
هرگاه از شادی به هوا بپرم
زمین را از زیر پایم بکشند


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



جمعمان جمع است بی تو

گاهی دست خودم را میگیرم، می برم هوا خوری
یاد تو هم که همه جا با من است…
تنهایی هم که پا به پایم، می دود…
میبینی؟!
وقتی که نیستی هم، جمعمان جمع است

بی تو


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



باران روی شیروانی

آرامشی ملیح در گوشه چشمانم..
مانند بارانی بروی شیروانی..
اما…
ناودان ندارد..!!
غصه هایم درون سینه ام به چاه میروند.


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



مرز تنهایی

ساکار

بگذار مرز تنهایی را
رد کنم …
ببین
گذرنامه ام
فقط مهر لبهایت را کم دارد …


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



ادمک کاغذی

از وقتی رفته ای

جای « تو »

در آرزوهایم یک آدمک کاغذی گذاشته ام !

آدمک کاغذی احساس ندارد ...

چشـم ندارد، بیچاره گوش هم ندارد ...

طفلکی حتی دهـان هم ندارد ...

آدمک کاغذی

اما « دروغ » نمی گوید ... !!


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



بیا رها باشیم

بیا رهـ ـا باشیم
فـ ـارغ از دلبستگی ها
رکاب بزنیم این دنیا را
بیا در حصار قاب این دنیا
پـنـجـــــره ای بـــــســـازیــم رو به خـانـه ی خــــدا
بیا برســــیم به انـ ـتهای زمان
آنجـــا کــ ــه آرزوهـــایـمـــان بادبادک وار به اوج مــی رســــ ـــند
فالگیر خودش گفت
آخر دنیـ ـا به هم میرسـ یم

 

 


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



خدایا

Copy of 1035

به درگاه تو دعا می کنم،

که در قلب منی،

در عبور از دنیــــــــــــــای رنــــــــــــــج،

راهــــــــــنمایم باش،

قلبم را به سوی تو می گیرم،

پس مرا به سوی خویشتن بخوان،

و راه لطف و رحمتت را نشانم ده،


یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تنهایی

برای تــــــو

برای چشم هایــت

برای مـــن

برای درد هایـــم

برای م + ا

برای این همه تنـــهایی

ای کــــاش خدا کاری کـــند…


شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



زلزله امد.....

دیـــروز ، همیـــن حوالـــی

زلـــزله ای آمــد…

حـالا همـه حـالـمــ را می پـرسند !!!

بـی خـبـر از اینـ ـکـه ” مــن”

بـه ایـن لـرزیـدنـهـا

سالهـاسـتــ کـه عـادتـــ کـرده امـــ…

بـه لـرزشـهای شـدید شـانه هایـمــــ

و تـرکــــهای عمــیــق قــلــبــمـــ…

امـّـا هنـوز ” خـــوبــم !!! “


شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



نمی دانم چرا؟؟؟؟؟؟؟

 

 نمی دانم چرا ؟ اما تو را هر جا که می بینم

            کسی انگار می خواهد زمن تا با تو بنشینم

تن یخ کرده آتش  را که می بیند چه می خواهد؟

            همانی را که می خواهم تو را وقتی که می بینم

تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی

            و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم

 


شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



شاید برگشتی؟؟؟؟

 

گفتی:

شاید برگشتم..

هنوز زنده ام!

به امید همان “شاید” ..

 


پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



شباهت من وتو

 

چه شـباهـت متـفـاوتی بـین ماسـت…!!!

 

تـو دل شـکـسـتـه ای ،من دلــشــکـسـتـه ام


پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



خیلی سخته

 

سخت است میدانی….؟

اینهمه دل در دنیا هست,

 

که هیچ کدام برایم تنگ نمی شود


پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



با باد چه نسبتی داری

 

مگه با باد نسبتی داری؟

چقدر شبیه تو …

یک لحظه آمد مرا پیچاند و رفت …

 


پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



دروغ میگم

 

ﻣﯿﮕﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﯼ ﺧــــــﺪﺍ..

ﺍﻣـﺎ…

ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕویم ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ …

 


پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تعارف نیست

Photo-skin.ir-Light156

وقتی می گویم دوستت دارم….

این تعارف نیست….

زندگی من است…..


پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تمام زندگیم

تمام زندگيم را دلتنگي پر کرده است
دلتنگي از کسي که دوستش داشتم و
عميق ترين درد ها و رنج هاي عالم را در رگهايم جاري کرد!!!
دردهايي که کابوس شبها و حقيقت روزهايم شد
دوري از تو وحسرتي عميق به قلبم آويخت و پوست
تن کودک عشقم را با تاولهاي درد ناک
داغ ستم پوشاند
دلتنگي براي کسي که فرصت اندکي
براي خواستنش براي داشتنش داشتم
دلتنگي از مرزهايي که دورم کشيدند و
مرا وادار کردند به دست خويش از کساني که
دوستشان دارم کنده شوم
در آن سوي مرزها دوست داشتن گناه است
حق من نيست
به آتش گناهي که عشق در آن سهمي داشت مرا بسوزانند...


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



روز مرگم

روز مرگم اشک را شيدا کنيد
روي قلبم عشق را پيدا کنيد

روز مرگم خاک را باور کنيد
روي قبرم لاله را پرپر کنيد

جامه ام را خاک و خاکستر کنيد
خانه ام را وقف نيلوفر کنيد

پيکرم را غرق در شبنم کنيد
روي قبرم لاله ها را خم کنيد

روز مرگم دوست را دعوت کنيد
دور قبرم را کمي خلوت کنيد

بعد مرگم خنده را از سر کنيد
رفتنم را دوستان باور کنيد؟


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



وعده کردم

وعده کردم که به تو سر نزنم
برسم تا دم در در نزنم

قول دادم به غزل هاي خودم
زل به چشمان تو ديگر نزنم

مطمئن باش خيالت راحت
گله اي از تو به دفتر نزنم

اين چه رسمي است که بايد يک عمر
حرف خود را به تو آخر نزنم

برو اي عشق برو تا اينکه
روي دستان تو پرپر نزنم.


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



نفرین


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تو چه گفتی سهراب

تو چه گفتي سهراب؟
قايقي خواهم ساخت
باکدام عمر دراز؟
نوح اگر کشتي ساخت عمر خود را گذراند
باتبر روز و شبش بر درختان افتاد
ساليان طول کشيد
عاقبت اما ساخت
پس بگو اي سهراب شعر نو خواهم ساخت
بي خيال قايق
يا که ميگفتي تا شقايق هست زندگي بايد کرد!!!
اين سخن يعني چه؟
با شقايق باشي…زندگي خواهي کرد!!؟
ورنه اين شعر و سخن يک خيال پوچ است
پس اگر ميگفتي تا شقايق هست حسرتي بايد خورد جمله زيباتر ميشد
تو ببخشم سهراب که اگر در شعرت نکته اي آوردم انتقادي کردم
بخدا دلگيرم از تمام دنيا
از خيال و رويا
بخدا دلگيرم...


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تو را میخوام

                                      گریان شده دلم

                                  همچون دخترکی لجباز

                                    پا به زمین می کوبد

                                        تـو را میخواهد

                                   فقط "تــــــــــــــــــو" را


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



وقتهایی هست


هـــمــیــشــه نــــه

ولــــی گـــاهـــی

مــیــان بـــودن و خـــواســتـن

فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد

وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه

کــســی را بـــا تــمـــام وجــــود میخواهــــی

ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



دلم مرد


آنقدر نیامدی
که دلم پشت پایت مرد
حالا که می آیی
عینک دودی هم بیار ...
..
غریبه شده ای
باید چشمهایت را قایم کنی
تا درست شبیه این فیلمها
با بی تفاوتی چشمهایت
دل به چشمهای صاحب عزا بدهی
که انگاری
تو هم از این مرگ ناراحتی!!
هه ..... بی خود سنگ به سنگ این دل نکوب
صاحب خانه اش
از همان حوالی رفتن تو
قید بدرقه را هم زد
آنقدر
که قبل از رفتنت مرد . .


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



توکل

گاهــی فکـر میکنم کــار تـــو "ســـــخــــت تر" از مـــن است !!  مـن یـــــک دنـــیا دوستت دارم ...  و تو زیر بـار این همــــه عشـــــق قــــد خـم نمیکنی ...

توکل یعنی اجازه دادن به خداوند
که خودش تصمیم بگیرد!
تو فقط بخواه و آرزو کن
اما پیشاپیش شاد باش!
و ایمان داشته باش که رویاهایت
هم چون بارانی در حال فرو ریختنند!
پیشاپیش شاد باش و شکر گذار
چرا که خداوند نه به قدر رویاها
بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!

 


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



کاشکی

کاشکی ...

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم... هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم... هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره... هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره.


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تنهایی

تنهایی ...

رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب... آب در حوض نبود ماهیان می گفتند: هیچ تقصیر درختان نیست ظهر دم کرده تابستان بود پسر روشن آب، لب پاشویه نشست و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد

 


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



تو که مینویسی.....؟

 

 

امروز باز هم پستچی محله ما نیامد

 

یا باید خانه مان را عوض كنم یا پستچی را...!

 

تو كه نامه می نویسی مگر نه....؟!

 


.



چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



الو اونجا خونه خداست؟

 

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو ... الو... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمی ده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...

هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :

اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو...دیگر بغض امانش را بریده بود

بلند بلند گریه کرد وگفت:

خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...

چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه

 فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد...

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:

آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه...

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند

 تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.

 

 


چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



هوس کرده ام اخراج شوم

خدایا میوه ی ممنوعه ی این زمین خاکی

 

روی کدام درخت در انتظار دندان های حریص من است؟

 

هوس کرده ام از زمین اخراجم کنی!


سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا



بی حس شدم

 

بی حس شده ام از درد !

از بغــض !

فقط گاهـی

خـط ِ اشکی …میسـوزانـد صـورتـم را

 


سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, توسط رویا